Loading...
Image گفتگو دانشجو
دکتری تخصصی دانشگاه تهران
آخرین‌ورود 2 هفته قبل
امتیاز 633.75

صبر یعنی .. با آرامش بپذیری که بعضی از چیزها با ترتیبی متفاوت از آنچه در ذهن توست اتفاق می افتد.

چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم

خنک آن باد که باشد گذرش بر کویت روشن آن دیده که افتد نظرش بر رویت صید آن مرغ شوم کو گذرد بر بامت خاک آن باد شوم کو به من آرد بویت خواجوی کرمانی

برو قوی شو   ا گر  راحت جهان  طلبی که در نظام طبیعت ضعیف  پامال است نگر   به دفتر کردار مردمان  بزرگ که  عز و جاه   نصیب رجال فعال است گذشت   دوره سلطان حسین   و دلشادم که روزگار   بعکس  مرام جهـال است به درد  گلشن  بیدل  کجا رسی   زیرا زبان ناطقه  در شـرح هجر تو لال است

واعظی پرسید از فرزند خویش هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟ صدق و بی آزاری و خدمت به خلق هم عبادت،هم کلید زندگیست گفت: "زین معیار اندر شهرما، یک مسلمان هست آن هم ارمنیست" ! پروین اعتصامی

یک نفر نان داشت اما بى نوا دندان نداشت آن یکى بیچاره دندان داشت اما نان نداشت هر کجا دستِ نیازى بود در سویى دراز رعیتِ بیچاره بخشش داشت اما خان نداشت

چشم مست یار من میخانه می ریزد بهم محفل مستانه را رندانه می ریزد بهم دل پریشان میکند امواج گیسوی نگار تا که موی آن پری بر شانه می ریزد بهم ای دل آن نامهربان گر مهربان گردد به من از نشاط خاطری دنیا نمی ریزد بهم

همه‌چیز برای کسی که می‌داند چگونه صبر کند، به‌ موقع اتفاق می‌افتد ... لئو

سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از ذوق گناه معصیت را خنده می‌آید ز استغفار ما خویش را قدسی بر آتش نه بسوزان تا به کی ننگ دین و کفر گردد سبحه و زنار ما؟

آيه ٢٢٤سوره شعراء: وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ؛ و شاعران (یاوه سرای کفار مانند عالمان بی‌عمل و مدعیان باطل) را مردم جاهل گمراه پیروی کنند.)