Loading...
لا تمل حوائج الناس! قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ( عليه السَّلام ): "اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ إِلَى غَيْرِكُم‏" نيازهاى مردم به سوى شما از نعمتهاى خداوند است، از نعمتها خسته نشويد و به ديگران محوّل نكنيد.

با عرض سلام و احترام فراوان خدمت تمامی فرهیختگان و‌ دانشگاهیان گرامی

یکی از دوستان در قسمت شبکه اجتماعی مطلبی رو مورد «وجود فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار در جامعه» قرار دادن و اینجوری نتیجه‌گیری کردن که خودکفایی مذکور در اصل ۳۰ قانون اساسی تامین شده و دیگه دولت تکلیفی به تامین تحصیلات عالی بصورت رایگان نداره.

در این رابطه ابتدا متن اصل ۳۰ قانون اساسی رو خدمت دوستان ارائه میکنم و بعد به تحلیل مسئله می‌پردازم.

اصل ۳۰ قانون اساسی : 

«دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.»

قسمت اخیر اصل فوق مرتبط با بحث ماست و درنتیجه از شرح قسمت اول می‌گذرم.

قسمت اخیر اصل ۳۰ ق.ا ناظر بر تکلیف دولت به توسعه آموزش عالی رایگان «تا سرحد خودکفایی» هستش، اما مفهوم واژه «خودکفایی» در اصل فوق چیه ؟

خودکفایی در این اصل به معنی «توانایی تربیت نیروهای متخصص مورد نیاز کشور در عرصه های مختلف از طریق دانشگاههای داخلی» هستش؛ به عبارت دیگه، «عدم نیاز به اعزام دانشجو به خارج از کشور با هدف تامین نیروی متخصص مورد نیاز داخل.»

وضعیت کشور ما امروزه تا حد خیلی زیادی به خودکفایی مورد نظر اصل ۳۰ ق.ا رسیده اما سوالی که اینجا به ذهن خطور میکنه اینه که آیا این خودکفایی تا ابد ادامه پیدا میکنه یا اینکه کشور یه زمانی به هر دلیل از قبیل بازنشستگی و ... از خدمات این نیروهای متخصص محروم میشه ؟ واضحه که کشور در همه دوره ها و نسلها به همچین متخصصینی نیاز داره، درنتیجه تکلیف دولت به تامین این نیروها و حفظ خودکفایی کشور مستمراً ادامه پیدا میکنه.

اصل ۳۰ ق.ا تکلیف دولت به توسعه آموزش عالی «بصورت رایگان» رو بیان کرده و با استدلال فوق، به این نتیجه هم واصل میشیم که امکانات تحصیل رایگان همیشه باید در کشور وجود داشته باشه تا جوانهای مستعد بتونن با بهره گیری از این امکانات، به تحصیل بپردازن.

شیوه پذیرش در دوره های تحصیلات عالی رایگان هم از نظر بنده کاملا عادلانه و صحیحه و صرفا شامل «رتبه های برتر» در آزمونهای سراسری مقاطع مختلف دانشگاهی میشه‌.

جناب آقای باباخانی؛ ضمن عرض سلام مجدد

1 - رساله بنده با توجه به کیفی بودن فاقد فرضیه است و البته بنده هم فرضیه ای یا نتیجه ای مبتنی بر رساله عرض نکردم و صرفاً به یافته های حین پژوهشم اشاره کردم.

2 - با شما کاملاً موافقم که کوچک سازی نباید شامل حذف تصدی گری حاکمیتی دولت شود؛ اما تا آن نقطه نه سال ها، که دهه ها فاصله داریم! (در حال حاضر حدود 3 میلیون نفر کارمند دولت / نظام هستند) به همین خاطر نگرانی در این رابطه چندان معنادار نیست.

ضمن اینکه در حال حاضر، فقط در مقطع کارشناسی، سالانه حدود 110 هزار نفر (+ 9 هزار نفر ویژه دانشگاه فرهنگیان) در دوره های روزانه پذیرش می شوند و ظرفیت سالانه استخدامی دولت 40 هزار نفر است!!! سوال بنده اینجاست که چرا دولت باید هزینه تحصیل 70 هزار نفر مازاد را سالیانه پرداخت کند؟

3 - در ادامه بند 2 و با توجه به فرمایش شما که «چند درصد از افراد معطل در این صف رو فارغ التحصیلهای دوره های روزانه دانشگاههای دولتی تشکیل میدن ؟» این بار نه به عنوان پژوهشگر، که به عنوان یک کارفرما با 17 سال سابقه مدیریت در بخش خصوصی عرض می کنم، نه تنها تحصیل در دوره های روزانه امکان استخدام فرد را بالا نمی برد که در بعضی موارد کاهش می دهد!

زمانی که شرکت ما (با فعالیت در حوزه فناوری اطلاعات) قصد استخدام نیرو را دارد، قطعاً ترجیح ما استخدام فرد متخصص در عرصه برنامه نویسی است. حال اگر این فرد دیپلمه باشد یا فارغ التحصیل کاردانی دانشگاه جامع یا کارشناسی دانشگاه آزاد، تفاوتی برای ما ندارد ... اما اینکه صرفاً مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری دانشگاه شریف را ارائه کند بدون داشتن هیچ گونه دانش فنی به روز و تنها با اتکا به آموخته های دانشگاهی، قطعاً رد خواهد شد! چه اینکه طی این سال ها، بارها و بارها شاهد این مورد بوده ایم که فرد، با غرور باورنکردنی حاصل از دانشگاه محل تحصیل خود، رزومه ارسال کرده (بدون هیچ تخصص خارج از آموخته دانشگاهی) یا به جلسه مصاحبه مراجعه کرده و انتظار داشته صرف اینکه فارغ التحصیل دانشگاه های تراز اول کشور است، استخدام شود؛ حال اینکه واقعیت استخدام در بخش خصوصی (که بیش از 90 تا 95 درصد ظرفیت استخدام سالیانه کشور را به خود اختصاص می دهد) کاملاً مبتنی بر تخصص است نه مدرک دانشگاهی.

زمانی مدرک دانشگاهی و نوع دانشگاه ارزش داشت که کارفرمایان، افراد دانشگاه رفته ای نبودند ... امروزه، همه کارفرمایان خودشان درس روباه و کلاغ را خوانده اند و می دانند در دانشگاه ها خبری نیست! به همین خاطر دیگر فریفته مدرک دانشگاهی نمی شوند.

4 - «درصورت انحصار آموزش عالی در دروه های روزانه دانشگاههای دولتی، آیا این صف که میفرمایید انقدر طولانی میشد ؟» نمی دانم در کدام کشور ممکن است چنین مدلی پیاده شده باشد ... و البته اگر هم باشد، مربوط به تفکر چپ است که در این عرصه حداقل شکست آن تضمینی است! و البته همانطور که آقای نوروزی فرمودند، هدف از تحصیلات دانشگاهی صرفاً ورود به بازار کار نیست و بسیاری، با اهداف دیگر وارد دانشگاه می شوند و بنده هم اضافه کنم که مطالبه گری از دولت در این زمینه (که چرا من فارغ التحصیل دانشگاه بیکارم؟) کاملاً بیجاست! نمونه اش سر و دست شکستن برای رشته های تجربی طی سال های اخیر است که بحث آن طولانی و خارج از چارچوب این تاپیک است.

5 - درباره مسائل تخصصی رشته حقوق و علم حقوق، بنده هیچ ادعایی درباره تسلط به این حوزه ندارم؛ اما به اندازه یک دانش آموخته مدیریت دولتی که نیاز است با مباحث حقوقی آشنایی داشته باشم، «آشنا» هستم، ضمن اینکه در «تصمیم گیری و خط مشی گذاری عمومی» برای کشور، نمی توانیم یک حوزه خاص را (ولو حقوق که حقانیت آن اثبات شده است) مورد توجه 100 درصد قرار دهیم، چه اینکه همانطور که جناب نوروزی هم اشاره کردند، تبعات تصمیم های دولت خود را در عرصه های مختلف جامعه، روان افراد، اقتصاد و ... نشان می دهد، به همین خاطر ضمن اینکه در تصمیم گیری ها نیم نگاهی به قوانین می شود، نیم نگاه های دیگری هم به سایر حوزه های تحت تاثیر باید داشت.

به خصوص در شرایط فعلی کشور و با توجه به کسری شدید بودجه دولت، قطعاً اولویت با کاهش هزینه هاست و تخصیص بودجه به بخشی که متوجه «حفظ جان مردم» است. به همین خاطر باز هم تکرار و تاکید می کنم: تخصیص بودجه کلان به ردیف آموزش عالی کشور که به ازای هر ایرانی 200 هزار تومان آب خورده است (و صرفاً 1 میلیون نفر از آن بهره می برند) در حالی که سرانه بهداشت 650 هزار تومان است (و 80 میلیون نفر ذی نفع آن هستند) اصلاً توجیه عقلایی و منطقی ندارد و باید در ساختار نظام آموزش عالی، پذیرش دوره های روزانه و ... تجدید نظر اساسی شود ... ولو اینکه تفسیر اصل 30 قانون اساسی همان باشد که شما می فرمایید، اما هنگامی که در عرصه های ضروری تر (نظیر امنیت، بهداشت و ...) نیاز به بودجه وجود دارد، باید از بودجه حوزه های غیرضروری تر تا حد امکان کاست.

4 سال پیش
جناب شمشیرگر گرامی، پاسخ شما درمورد تکلیف دولت به تامین آموزش عالی رایگان، موضوع اصل ۳۰ قانون اساسی رو در دانشنامه قرار دادم.

با عرض سلام و احترام فراوان خدمت تمامی فرهیختگان و‌ دانشگاهیان گرامی

یکی از دوستان در قسمت شبکه اجتماعی مطلبی رو مورد «وجود فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار در جامعه» قرار دادن و اینجوری نتیجه‌گیری کردن که خودکفایی مذکور در اصل ۳۰ قانون اساسی تامین شده و دیگه دولت تکلیفی به تامین تحصیلات عالی بصورت رایگان نداره.

در این رابطه ابتدا متن اصل ۳۰ قانون اساسی رو خدمت دوستان ارائه میکنم و بعد به تحلیل مسئله می‌پردازم.

اصل ۳۰ قانون اساسی : 

«دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.»

قسمت اخیر اصل فوق مرتبط با بحث ماست و درنتیجه از شرح قسمت اول می‌گذرم.

قسمت اخیر اصل ۳۰ ق.ا ناظر بر تکلیف دولت به توسعه آموزش عالی رایگان «تا سرحد خودکفایی» هستش، اما مفهوم واژه «خودکفایی» در اصل فوق چیه ؟

خودکفایی در این اصل به معنی «توانایی تربیت نیروهای متخصص مورد نیاز کشور در عرصه های مختلف از طریق دانشگاههای داخلی» هستش؛ به عبارت دیگه، «عدم نیاز به اعزام دانشجو به خارج از کشور با هدف تامین نیروی متخصص مورد نیاز داخل.»

وضعیت کشور ما امروزه تا حد خیلی زیادی به خودکفایی مورد نظر اصل ۳۰ ق.ا رسیده اما سوالی که اینجا به ذهن خطور میکنه اینه که آیا این خودکفایی تا ابد ادامه پیدا میکنه یا اینکه کشور یه زمانی به هر دلیل از قبیل بازنشستگی و ... از خدمات این نیروهای متخصص محروم میشه ؟ واضحه که کشور در همه دوره ها و نسلها به همچین متخصصینی نیاز داره، درنتیجه تکلیف دولت به تامین این نیروها و حفظ خودکفایی کشور مستمراً ادامه پیدا میکنه.

اصل ۳۰ ق.ا تکلیف دولت به توسعه آموزش عالی «بصورت رایگان» رو بیان کرده و با استدلال فوق، به این نتیجه هم واصل میشیم که امکانات تحصیل رایگان همیشه باید در کشور وجود داشته باشه تا جوانهای مستعد بتونن با بهره گیری از این امکانات، به تحصیل بپردازن.

شیوه پذیرش در دوره های تحصیلات عالی رایگان هم از نظر بنده کاملا عادلانه و صحیحه و صرفا شامل «رتبه های برتر» در آزمونهای سراسری مقاطع مختلف دانشگاهی میشه‌.

جناب آقای باباخانی

ضمن عرض سلام و تشکر از اهتمام شما درباره این موضوع

«طراحی مدل حکمرانی بدون حکومت در آموزش عالی کشور» موضوع رساله دکتری بنده است و با توجه به اینکه سال های زیادی هم روی موضوع اشتغال فارغ التحصیلان و هم نظام آموزش عالی مطالعه و کار جدی داشته ام، نسبت به طرح بحث مذکور اقدام کردم.

مفاهیم مطرح شده توسط شما تا جایی از بحث درست بود، اما آنجا که می فرمایید: «و با استدلال فوق، به این نتیجه هم واصل میشیم که امکانات تحصیل رایگان همیشه باید در کشور وجود داشته باشه تا جوانهای مستعد بتونن با بهره گیری از این امکانات، به تحصیل بپردازن.» سه اشکال اساسی وجود دارد.

1 - منظورتان از استدلال فوق، نیاز مستمر به نیروی جدید ما به ازای بازنشستگان و ... است؛ در حالی که در خود بحث «دولت» و «نیروهای دولتی» شاهد سیاست کوچک سازی دولت هستیم و بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری (مصوب 1386) به ازای هر سه نفر بازنشسته، 1 نفر مجوز استخدامی صادر می شود و به جز نیروهای حاکمیتی، هیچ استخدامی به صورت رسمی صورت نمی گیرد ... از همین رویکرد می توان متوجه شد که «تورم دولت» باعث تجدیدنظر جدی در استخدام ها شده ... و به قرینه همین سیاست، بحث عدم نیاز به فارغ التحصیلان رشته های مختلف نیز مطرح است. چرا دولت باید هزینه آموزش افرادی را بدهد که نه در بدنه خود نیازی به آن ها داشته و نه بخش خصوصی توان جذب آن ها را دارد؟

2 - فرموده اید بحث خودکفایی بحث مستمری است؛ و مطابق تعریفی که از خودکفایی داشتید، «عدم نیاز اعزام دانشجو به خارج کشور». در حال حاضر با توسعه نظام آموزش عالی کشور، کمتر رشته دانشگاهی مورد نیاز کشور است که امکان تربیت نیروی آن را در داخل نداشته باشیم. ضمن اینکه صف فارغ التحصیلان آنقدر طولانی است که به عنوان مثال، در خود نظام آموزش عالی، برای 40 سال آینده متقاضی عضویت در هیات علمی وجود دارد (با توجه به 100 هزار فارغ التحصیل دکتری و جذب سالانه 2500 استاد دانشگاه) به همین خاطر، ادامه هزینه کرد در این حوزه به بهانه خودکفایی، بی مورد است.

3 - مورد دیگر استدلال شما «جوانهای مستعد بتونن با بهره گیری از این امکانات، به تحصیل بپردازن» چنین ماموریتی در قانون اساسی برای نظام آموزش عالی تعریف نشده است. در شرایطی که به خاطر محدودیت های مالی و اقتصادی، بسیاری اولویت های دیگر برای کشور مطرح است، هزینه کرد سنگین در این حوزه اصلاً توجیهی ندارد.

4 - عبارت «شیوه پذیرش در دوره های تحصیلات عالی رایگان هم از نظر بنده کاملا عادلانه و صحیحه و صرفا شامل «رتبه های برتر» در آزمونهای سراسری مقاطع مختلف دانشگاهی میشه‌.» یک نظر کاملاً شخصی و سلیقه ای است؛ با نگاهی به هزینه سنگین ردیف بودجه آموزش عالی کشور (که عرض کردم، سرانه هر ایرانی از این هزینه 200 هزار تومان است در مقایسه با 650 هزار تومان هزینه سرانه ردیف بهداشت و درمان) و خروجی اسف بار این نظام آموزشی، ادامه روند پذیرش دوره های روزانه و هزینه دولت در این زمینه، نه توجیه منطقی دارد و نه اقتصادی. حال می خواهد از طریق آزمون سراسری باشد یا به سلیقه دانشگاه ها یا هر روش دیگری.

5 - بورسیه، یکی از روش های متداول در دنیا برای تامین نیروی انسانی متخصص مورد نیاز است. دولت می تواند نسبت به بورسیه تعداد محدودتری از افراد اقدام نموده و به ازای هزینه ای که برای آنان انجام می دهد، ضمن اخذ تعهد جدی، کار آن ها را تضمین نماید.

فقط توجه شما را جلب می کنم به بسیاری از افرادی که در دوره های روزانه درس خوانده و از بودجه بیت المال، تامین شده اند و سپس به سراغ کار دیگری رفته اند (در مورد آقایان) یا اصلاً وارد بازار کار نشده اند (در مورد بعضی خانم ها)

6 - فرموده اید «درمورد سرعت تربیت نیروی متخصص هم باید عرض کنم که ظرفیت‌ دوره‌های روزانه دانشگاه‌های دولتی در خیلی از رشته ها تا حد زیادی منطبق با نیازهای بازار کار هستش، مگه اینکه دانشجوها کم‌کاری کنن و با سطح تخصص مطلوب فارغ التحصیل نشن. » لطفاً مستند آماری خود را برای این گزاره بیان کنید، چرا که نتایج یافته های بنده کاملاً عکس این را نشان می دهد.

4 سال پیش
من وقتی راجع به سازمان برای کسی توضیح می‌دم به تخفیف خدماتش اشاره نمی‌کنم، به نظرم یه همچین جامعه‌ی علمی‌ در شأنش نیست به عنوان کارت تخفیف مطرح بشه، شاید بهتر باشه کلا بخش تخفیف‌ها رو بردارن.
به تعبیر دکتر محمدرضا تاجیک (استاد بزرگوارم)، و بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته: ذهنیت مردم جامعه ما نسبت به واقعیت موجود، 2.5 برابر منفی تر است. بدین معنا که اگر میزان مشکلات ما مثلاً 100 واحد است، آن را در ذهن خود (و به تبع آن در گفتارمان به دیگران) 250 واحد ادراک می کنیم.
به تعبیر دکتر محمدرضا تاجیک (استاد بزرگوارم)، و بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته: ذهنیت مردم جامعه ما نسبت به واقعیت موجود، 2.5 برابر منفی تر است. بدین معنا که اگر میزان مشکلات ما مثلاً 100 واحد است، آن را در ذهن خود (و به تبع آن در گفتارمان به دیگران) 250 واحد ادراک می کنیم.
به تعبیر دکتر محمدرضا تاجیک (استاد بزرگوارم)، و بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته: ذهنیت مردم جامعه ما نسبت به واقعیت موجود، 2.5 برابر منفی تر است. بدین معنا که اگر میزان مشکلات ما مثلاً 100 واحد است، آن را در ذهن خود (و به تبع آن در گفتارمان به دیگران) 250 واحد ادراک می کنیم.