سلام. درباره عالم ذر از دوستانی که در این رابطه پژوهش یا مطالعه داشته‌اند سوال دارم.

به جز دو آیه «میثاق» (172 اعراف) و «امانت» (72 احزاب) که اشاره داشته‌اند به اینکه پیش از عالم دنیا و در عالم ذر، انسان گواهی به حقانیت خداوند داده و بار امانت را پذیرفته، آیا مستنداتی وجود دارد که در آن عالم، انسان ها عملکردی داشته‌اند؟ یا جایگاه کنونی شان در دنیا، به انتخاب خودشان بوده است؟

آنچه در جستجوها به صورت پراکنده یافتم، چنین بوده:

1 - در عالم ذر، انسان‌ها عملکردی داشته‌اند (فرمانپذیری یا نافرمانی از خداوند) و بر آن اساس، جایگاهشان در دنیا تعیین شده است و این موضوع، نشان می‌دهد حضورمان در دنیا و کشور و خانواده و موقعیتی که داریم، بر اساس «جبر» نیست، بلکه بر اساس عملکرد خودمان در عالم ذر بوده است.

2 - در عالم ذر، جایگاه‌های مختلفی به انسان عرضه می‌شود و این خود انسان است که می گوید می خواهد در دنیا، در کدام موقعیت قرار بگیرد.

سلام. درباره عالم ذر از دوستانی که در این رابطه پژوهش یا مطالعه داشته‌اند سوال دارم.

به جز دو آیه «میثاق» (172 اعراف) و «امانت» (72 احزاب) که اشاره داشته‌اند به اینکه پیش از عالم دنیا و در عالم ذر، انسان گواهی به حقانیت خداوند داده و بار امانت را پذیرفته، آیا مستنداتی وجود دارد که در آن عالم، انسان ها عملکردی داشته‌اند؟ یا جایگاه کنونی شان در دنیا، به انتخاب خودشان بوده است؟

آنچه در جستجوها به صورت پراکنده یافتم، چنین بوده:

1 - در عالم ذر، انسان‌ها عملکردی داشته‌اند (فرمانپذیری یا نافرمانی از خداوند) و بر آن اساس، جایگاهشان در دنیا تعیین شده است و این موضوع، نشان می‌دهد حضورمان در دنیا و کشور و خانواده و موقعیتی که داریم، بر اساس «جبر» نیست، بلکه بر اساس عملکرد خودمان در عالم ذر بوده است.

2 - در عالم ذر، جایگاه‌های مختلفی به انسان عرضه می‌شود و این خود انسان است که می گوید می خواهد در دنیا، در کدام موقعیت قرار بگیرد.

سلام و رحمةألله ...

برای ورود به بحت مقدمه‌ای عرض می‌شود؛

به طور خلاصه در خصوص عالم ذر چهار نظریه هست؛

- اینکه مربوط به عالم عقل است.

- اینکه مربوط به عالم فطرت است.

- اینکه مربوط به عالم ملکوت است.

- و اینکه وجود نداشته و فقط تمثیل است.

هر سه گروه إبتدایی می‌گویند که اگر إنسان از خود غبارزدایی کرده (به کمک ترک معصیت) و سپس به خود توجه نماید، عالم ذر را به صورت شهودی متذکر خواهد شد و ألبته چون خواستگاه این نظریات متفاوت است، در نتایج آن نیز إختلافاتی پدید می‌آید ...

نکته‌ی قابل توجه اینکه عالم ذر در طول زمان نمی‌باشد بلکه قبل از خلقت آسمانها و زمین (که بألطبع زمان را نیز شامل می‌شود) شهادت ما در عالم ذر إتفاق افتاده است که در آن حقایق توحیدی به عنوان سرمایه‌ای برای إنسان عرضه شده است ... به عبارت دیگر "قدیم زمانی" نیست بلکه "قدیم در رتبه" و "قدیم در جایگاه خلقت" است (فارغ از زمان و مکان) ... با توجه به این نکته تمام رفتارهایی که لحظه به لحظه در طول عمرمان در حال إتفاق است، بألفعل در همان موقع در عالم ذر در حال جریان و إتفاق است ... و در جهت مقابل نیز تمام رفتارهایی که لحظه به لحظه در طول عمرمان در حال إتفاق است، بألفعل در همان موقع در عالم قیامت و حتا پس از قیامت (در بهشت یا جهنم) در حال ظهور و بروز است ... یعنی عالم ذر آیینه‌ای از همین دنیا می‌باشد ... 

 

برای روشن شدن مطلب فوق مثال ذیل را طرح می‌کنم؛

فرض کنید فردی در وسط اتاقی وجود دارد که تمام شش وجه آن اتاق پوشیده از آیینه‌هایی در أشکال و اندازه‌های متفاوت می‌باشد. و هرکدام از آن آیینه‌ها نامی مخصوص به خود دارند. مانند: آیینه‌ی عالم عقل، آیینه‌ی علم مُلک، عالم ملکوت، عالم ذر، عالم نطفه، عالم جنین، دنیا، جوانی، کهنسالی، مرگ، برزخ، قیامت، بهشت یا جهنم و ده‌ها و صدها آیینه‌ی دیگر ... اگر فردی در وسط آن اتاق حرکتی بکتد در تمام آن آیینه‌ (عوالم) منعکس است و هر آیینه‌ای به حسب شدت و ضعف خود آن را نشان خواهد داد ... لذا عالم ذر ما در عالم قیامت ما منعکس است و برعکس ...

و نیز مثال زیر:

ما إطلاعاتی را در فلش ذخیره می‌کنیم ... مثلا در عالم خارج عکسی گرفته‌ایم. حقیقت آن عکس چیزیست که ما در مقطعی از زمان با آن خاطره ساخته‌ایم ولی در فرمت کاغذ یا دیتا ذخیره شده است ... حقیقت إطلاعات زندگی ما در فرمت‌های متفاوت در عوالم بسیار زیادی وجود دارد و نقش بسته است ... که در موقع لزوم Extract شده و قابل بهره‌برداری است ... چه در عالم ذر باشد و چه در عرصه‌ی قیامت ... در هرصورت همه جا، همه چیز ما موجود است. ولی از دید ما پنهان است ... دنیای ما Extract شده‌ی عالم ذر ما می‌باشد و نیز قیامت ما Extract شده‌ی دنیای ما می‌باشد ...

بنابر حکمت متعالیه، روح و بدن متحد بوده و یک چیز را تشکیل می‌دهند ... نفس و روح ما خلق نشده است. نفس و روح ما ماداماً همراه خداوند بوده است (قل ألروحُ مِن أمرِ ربّی - روح از عالم أمر است و أمر خداوند نیز قدیم است) ... و چون خداوند مخلوق نیست، ما نیز مخلوق (به معنای مصطلح آن) نمی‌باشیم و أزلاً و أبداً در عوالم مختلف همراه خداوند بوده و خواهیم بود ... خداوند جسم را خلق کرده است و نفوس و أرواحی که موجود بوده‌اند را در أجسام حلول داده است (و نَفَختُ فیه مِن روحی) و چون خداوند مخلوق نیست، پس أجزآء آن هم مخلوق نیست (ألبته بکار بردن کلمه‌ی "أجزآء" خالی از مسامحه نیست و این بدلیل نارسایی در إنتقال مفاهیم با کلمات است).

برای روشن شدن کلمه‌ی "أجزآء" به مثال زیر توجه فرمایید؛

با یک شعله‌ی شمع چند شمع را می‌توان روشن کرد؟ پاسخ معلوم است ... بی‌نهایت ... اینکه ما از خدا هستیم به همین صورت است ... ما شعاع نوری هستیم از أنوار خداوند با تمام آثار و صفاتی که خداوند دارد و ألبته خدا نیستیم. زیرا خداوند إصالتاً نور است و ما بألتبع نور هستیم و أصیل نیستیم و هرچه داریم از خداوند است ... بیشترین بهره‌مندی از نور خداوند را حضرت ختمی مرتبت برده‌اند و سپس أولیای خدا و باقی مردم ... کما اینکه رسول مکرم(ص) فرمودند: من أولین فردی بودم که در عالم ذر إجابت دعوت خداوند را کردم و بلی گفتم ...

روایات محکمی در کتب مختلف منجمله در کتاب معتبر کافی وجود دارد که إشاره داره به این‌که نفس ما قبل از حلول در جسم در عالم عقول (با تمام صفات منجمله إراده و إختیار) وجود و حیات داشته است.

و یا روایت دقیقی که باز هم در کافی وجود دارد که إمام صادق(ع) ذیل آیه‌ی شریفه‌ی "و أذّن فی ألناسِ بألحَجِّ یأتوکَ رِجالاً و عَلی کُلِّ ضامِرٍ" فرمودند: همه‌ی مردم حتا آنان که در أصلاب پدرانشان بودند به حج فراخوانده شدندکه عده‌ای پذیرفتند و آن‌هایی که یک بار لبیک گفتند، یک بار و کسانی‌که دوبار گفتند، دو بار به حج مشرف می‌شوند ...

مطلب تکمیلی در فرق بله (بلی) و آری (نعم)؛

- "نعم" قبل از خود را تأیید می‌کند. (آیا تو رفتی؟ آری).

- "بلی" خلاف قبل خود را تأیید می‌کند. (آیا من پروردگار شما نیستم؟ چرا هستی- بله هستی) و اگر "آری" گفته بودیم، کفرآمیز می‌بود.

در چرایی پاسخگویی ما در عالم ذر با کلمه‌ی "بلی" نکات ظریفی وجود دارد که بر فرد دقیق و بصیر پوشیده نیست ...

5 سال پیش
سلام بر همه بحث های اجتماعی و علمی بیشتر با این فضای دانش آموخته همخوانی دارد مطابق نظر دوستان من هم موافق مباحث علمی و اجتماعی هستم بطور سازنده و مفید با کابرد موثر آن
سلام بر همه بحث های اجتماعی و علمی بیشتر با این فضای دانش آموخته همخوانی دارد مطابق نظر دوستان من هم موافق مباحث علمی و اجتماعی هستم بطور سازنده و مفید با کابرد موثر آن
سلام بر همه بحث های اجتماعی و علمی بیشتر با این فضای دانش آموخته همخوانی دارد مطابق نظر دوستان من هم موافق مباحث علمی و اجتماعی هستم بطور سازنده و مفید با کابرد موثر آن
سلام بر همه بحث های اجتماعی و علمی بیشتر با این فضای دانش آموخته همخوانی دارد مطابق نظر دوستان من هم موافق مباحث علمی و اجتماعی هستم بطور سازنده و مفید با کابرد موثر آن
سلام بر همه بحث های اجتماعی و علمی بیشتر با این فضای دانش آموخته همخوانی دارد مطابق نظر دوستان من هم موافق مباحث علمی و اجتماعی هستم بطور سازنده و مفید با کابرد موثر آن
سلام بر همه بحث های اجتماعی و علمی بیشتر با این فضای دانش آموخته همخوانی دارد مطابق نظر دوستان من هم موافق مباحث علمی و اجتماعی هستم بطور سازنده و مفید با کابرد موثر آن