Loading...
سیمای زن در قرآن کریم؛ - آرامش‌بخش‌/لتسکُنوا إلیها/. - مهربان/جعلَ بینکُم مودّةً/. - رحمت برای خانواده/جعلَ بینکُم رحمةً/. - مشمول رزق خاص خداوند/وجدَ عندها رزقاً/. - برگزیده‌ی خاص خداوند/إصطفاکِ/. - مستحق رفتار کاملا پسندیده/عاشروهنّ بألمعروف/. (إدامه در کامنت)...
سیمای زن در قرآن کریم؛ - آرامش‌بخش‌/لتسکُنوا إلیها/. - مهربان/جعلَ بینکُم مودّةً/. - رحمت برای خانواده/جعلَ بینکُم رحمةً/. - مشمول رزق خاص خداوند/وجدَ عندها رزقاً/. - برگزیده‌ی خاص خداوند/إصطفاکِ/. - مستحق رفتار کاملا پسندیده/عاشروهنّ بألمعروف/. (إدامه در کامنت)...
اگر قوانین خدا رو بشکونی، جهنم خواهی رفت. اگر قوانین بشر رو بشکونی، زندان خواهی رفت. أما اگر قوانین فیزیک رو بشکونی، میری برای دریافت جایزه‌ی فیزیک. #فیزیک
اگر قوانین خدا رو بشکونی، جهنم خواهی رفت. اگر قوانین بشر رو بشکونی، زندان خواهی رفت. أما اگر قوانین فیزیک رو بشکونی، میری برای دریافت جایزه‌ی فیزیک. #فیزیک
اگر قوانین خدا رو بشکونی، جهنم خواهی رفت. اگر قوانین بشر رو بشکونی، زندان خواهی رفت. أما اگر قوانین فیزیک رو بشکونی، میری برای دریافت جایزه‌ی فیزیک. #فیزیک

قضیه ناتمامیت گودل ثابت کرد که در هر سیستم سازگار منطقی گزاره هایی وجود داره که نه قابل اثبات هستند و نه قابل رد!

یعنی کلا درستی یا نادرستیشون درحیطه ی منطق نیستن ، با این وجود چرا برای درستی هر چیزی میگیم دلیل منطقی بیار؟ درحالی که منطق پاسخگوی همه گزاره ها نیست و سوال دوم هم اینکه پس به نظرتون تکلیف این گزاره ها چه میشود؟

در رابطه با پاسخ آقای "محسن شریفانی" به سؤال دوستمان نکاتی به عرض می‌رسد؛

- ایشان فرموده‌اند؛"...إتفاقا به دنبال قانع کردن نهاد قلب هستیم...".

- این مطلب مستند ندارد. بلکه بر خلاف سنت و قرآن می‌باشد؛ در روایات متواتری تنها مرجع مورد قبول و إطمینان، قلب سلیم می‌باشد و إلبته واضح است که منظور از قلب، قلب صنوبری که رکن أصلی در جریان خون را دارد نیست، بلکه مرکز إدراک و شعور در انسان است که تأیید گزاره‌های منطقی نیز بر عهده‌ی قلب است.

روایت؛ ألقلوب مدرکة حقایق ألإیمان (این قلوب هستند که حقایق إیمان را درک می‌کنند).

روایت؛ إلأیمان معرفة بألقلب (إیمان، شناخت قلبی است).

روایت؛ إن للقلب أذنین، أذن للإیمان و أذن للشیطان ( قلب دو گوش دارد، گوش إیمان و گوش شیطان).

روایت؛ ألقلوب ثلاثة؛ قلب منكوس، لايعثر على شئ من ألخير ... و قلب فيه نكتة سودآء، فألخير و ألشر يعتلجان ... و قلب مفتوح، فيه مصباح يزهر فلايطفأ نوره إلى يوم ألقيامة و هو قلب ألمؤمن (سه نوع قلب داریم؛ قلب واژگون که هیچ أمر خیری را درک نمی‌کند ... و قلبی که یک نقطه‌ی سیاه در آن وجود دارد که در چنین قلبی خیر و شر همواره در حال جنگ و جدال هستند .. و قلب مفتوح که در آن چراغی روشن شده که هیچگاه خاموش نمی‌شود و آن قلب مؤمن است).

 

روایت؛ قال جلّ جلاله؛ لى خزينة أعظم من ألعرش و أوسع من ألكرسى و أطيب من ألجنة و أزين من ألملكوت. أرضها ألمعرفة و سمآئها ألإيمان و شمسها ألشوق و قمرها ألمحبّة و نجومها ألخواطر و سحابها ألعقل و مطرها ألرحمة و أثمارها ألطاعة و ثمرها ألحكمة و لها أربعة أبواب؛ ألعلم و ألحلم و ألصبر و ألرضا، ألا و هى ألقلب (خداوند تبارک و تعالی فرمود؛ من خزینه‌ای دارم که از عرش بزرگتر و از کرسی وسیع‌تر و از بهشت خوشبوتر و از ملکوت زیباتر می‌باشد. زمین آن خزینه، معرفت است و آسمانش، ایمان است و خورشیدش، شوق است و ماهش، محبت است و ستارگانش، إلهامات است و ابرهایش، عقل است و بارانش، رحمت است و میوه‌هایش، طاعت است و ثمراتش، حکمت می‌باشد. خزینه‌ی من چهار درب دارد؛ علم و عقل و صبر و رضا. بدانکه این خزینه، قلب می‌باشد).

روایت؛ إن منزلة ألقلب من ألجسد بمنزلة ألإمام من ألناس (بدرستیکه جایگاه قلب برای بدن، همانند جایگاه إمام برای مردمان است).

و بیشمار روایت دیگر و أما آیات شریفه دال بر محور بودن قلب؛

آیه‌ی شریفه؛ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها (چرا در زمین سیر نمی‌کنند تا قلب‌هایی داشته باشند که با آنها تعقل نمایند؟).

آیه‌ی شریفه؛ إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ... (بدرستیکه در قرآن برای کسی که قلب دارد، پند و ذکر است... ).

آیه‌ی شریفه؛ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ... (او کسی است که آرامش و إطمینان را در قلوب مؤمنین نازل می‌کند).

آیه‌ی شریفه؛ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ ... (خداوند قرآن را توسط روح‌ألأمین بر قلب تو نازل کرد...).

و یکی از مهمترین آیات عبارت است از؛ ... ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى ( آنچه را که چشم دید، قلب تکذیب نکرد).

اگر پاسخی منطقی باشد، قلب چاره‌ای جز تأیید ندارد و أصولا کار قلب تأیید گزاره‌های منطقی و حقیقی است و حقیقت واژه‌ای مشکک نیست که دارای أبعاد کثیره و وجوه محتمل فراوان باشد. از آنجاییکه خداوند متعال خود را به وصف "حق" برشمرده است (و هو ألحق ألمبین) و از طرفی ذاتش "فرد" و "أحد" و "صمد" است، فلذا حق و حقیقت (و به تبع آن گزاره‌های منطقی که خدشه‌ناپذیر هستند) نیز "فرد" و "أحد" و "صمد" می‌گردند.

پس قلب جایگاه تأیید گزاره‌های منطقی به وجه أعم و أخص آن می‌باشد. عقل و قلب هردو بر هم منطبق می‌باشند و مادامی که به زیغ و غفلت مبتلا نشده باشند، هرآنچه را که تأیید کنند بر مدار حق و حقیقت است و إتفاقا قرآن کریم حرکت به سمت صلاح و نجات و رستگاری و فلاح را با چراغ عقل که در قلب فروزان است، معرفی نموده است؛

آیه‌ی شریفه؛ ان شر الدواب عند الله الصم البكم الذين لا يعقلون (بدترین جنبندگان در نزد خداوند متعال کسانی هستند که کر و لال می‌باشند و آنان کسانی هستند که تعقل ندارند).

آیه‌ی شریفه؛ ... بل أکثرهم لایعقلون (... بلکه أکثر مردم تعقل نمی‌کنند).

خداوند متعال در قرآن کریم مواردی را جهت تأیید عقل برشمرده است که کاملا از نظر مردم أموراتی بدیهی می‌باشد (مانند؛ گردش روز و شب، خواب شبانگاهی، فعالیت در طول روز، درختان میوه‌دار، سیراب شدن درختان با آب، تفاوت داشتن میوه‌های هر درختی با هم،  بارش باران، روییدن گیاه از زمین، رشد جنین در شکم مادر، پیری و فرتوتی مردم در کهنسالی و ... که از طریق تعقل در همین أمورات به ظاهر عادی، إنسان به رشد و رستگاری خواهد رسید و تمام این أمورات در قلب رخ می‌دهد.

5 سال پیش
پای استدلالیان چوبین بود ، پای چوبین سخت بی تمکین بود : مولوی