نظرتون درباره توافق دوباره با آمریکا در قالب برجام چیه؟ آیا در دوره بایدن می توان دوباره در جهت عادی سازی روابط با آمریکا تلاش کرد؟

موضوع توافق دوباره با آمریکا در قالب برجام و امکان عادی‌سازی روابط در دوره بایدن بسیار پیچیده است و به عوامل متعددی بستگی دارد. برای تحلیل این موضوع، باید هم دیدگاه ایران و هم سیاست‌های آمریکا را در نظر گرفت. ۱. آیا احیای برجام در دوره بایدن ممکن است؟ مواضع آمریکا: دولت بایدن در ابتدا اعلام کرد که خواهان بازگشت به برجام است، اما شرط‌هایی مانند مذاکره درباره مسائل موشکی و منطقه‌ای را مطرح کرد، که ایران آن را نپذیرفت. بعد از خروج ترامپ از برجام (۲۰۱۸)، آمریکا بارها تحریم‌های بیشتری علیه ایران اعمال کرد، و بایدن هم بسیاری از این تحریم‌ها را حفظ کرده است. با توجه به انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا و احتمال پیروزی مجدد ترامپ یا یک جمهوری‌خواه دیگر، آینده برجام نامشخص است. مواضع ایران: ایران خواهان لغو تحریم‌ها و تضمین عدم خروج مجدد آمریکا از توافق است، اما آمریکا چنین تضمینی را نمی‌دهد. برخی سیاست‌گذاران ایرانی معتقدند که مذاکره مجدد با آمریکا ممکن است، اما نباید شامل مسائل دفاعی و منطقه‌ای شود. ایران برنامه هسته‌ای خود را گسترش داده و میزان غنی‌سازی اورانیوم افزایش یافته، که این موضوع مذاکرات را پیچیده‌تر کرده است. نتیجه: احتمال احیای کامل برجام در دوره بایدن ضعیف است، مگر اینکه طرفین در مورد یک توافق محدود و موقت به نتیجه برسند. ۲. آیا عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا ممکن است؟ روابط ایران و آمریکا چندین دهه تنش‌زا بوده و فقط یک توافق هسته‌ای نمی‌تواند این تنش‌ها را کاملاً از بین ببرد. مسائل تحریم‌ها، نفوذ منطقه‌ای ایران، برنامه موشکی، و روابط ایران با روسیه و چین از موانع اصلی عادی‌سازی روابط هستند. لابی‌های سیاسی داخلی در آمریکا و ایران نیز بر تصمیم‌گیری‌ها تأثیر دارند. برخی جناح‌های سیاسی در هر دو کشور به عادی‌سازی روابط بدبین هستند و آن را تهدیدی برای استقلال یا امنیت می‌دانند. نتیجه: در کوتاه‌مدت، عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا بعید به نظر می‌رسد، اما در بلندمدت و با تغییرات سیاسی در هر دو کشور، ممکن است راه‌هایی برای بهبود روابط پیدا شود.

4 ماه پیش

به نظر شما در یک اقتصاد بازدارنده و تورم گریز مانند اقتصاد جمهوری خلق چین چه راهکار هایی از پیش تعیین شده است؟

اقتصاد جمهوری خلق چین نمونه‌ای از اقتصاد بازدارنده و تورم‌گریز است که ترکیبی از سیاست‌های کنترل‌شده دولتی و اصلاحات بازارمحور را برای حفظ ثبات اقتصادی و جلوگیری از تورم شدید به کار می‌گیرد؛ نرخ بهره متعادل: چین برای کنترل تورم، نرخ بهره را با دقت تنظیم می‌کند. در مواقع افزایش تورم، نرخ بهره را بالا می‌برد تا نقدینگی کاهش یابد. محدودیت در اعطای وام‌های پرریسک: بانک مرکزی چین (PBOC) از سیاست‌های اعتباری کنترل‌شده استفاده می‌کند تا از رشد بیش‌ازحد نقدینگی جلوگیری کند. کنترل ارزش یوان: چین با مدیریت نرخ ارز و جلوگیری از کاهش شدید ارزش پول ملی، از تورم وارداتی جلوگیری می‌کند. ۲. نقش دولت در تنظیم قیمت‌ها و کنترل بازار دخالت در قیمت‌گذاری کالاهای اساسی: دولت چین برای کنترل تورم، قیمت برخی کالاهای اساسی مانند مواد غذایی، انرژی و مسکن را تنظیم می‌کند. ذخایر استراتژیک کالاها: چین مقادیر زیادی از کالاهای اساسی مانند نفت، گندم و فلزات را ذخیره می‌کند تا در مواقع افزایش قیمت‌ها، با عرضه این ذخایر بازار را متعادل کند. ۳. توسعه تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات سرمایه‌گذاری در تولید داخلی: چین برای کاهش وابستگی به واردات و جلوگیری از تورم ناشی از افزایش قیمت‌های جهانی، برنامه‌های توسعه صنعتی و خودکفایی در حوزه‌های کلیدی را اجرا کرده است (مانند برنامه Made in China 2025). توسعه زنجیره‌های تأمین داخلی: چین تلاش می‌کند تا تولید مواد اولیه و قطعات کلیدی را در داخل کشور تقویت کند تا نوسانات قیمت جهانی تأثیر کمتری بر اقتصاد داخلی داشته باشد. ۴. کنترل بازار مسکن و جلوگیری از حباب‌های اقتصادی مقررات سختگیرانه بر وام‌های مسکن: دولت چین با اعمال محدودیت‌هایی بر وام‌های بانکی برای خرید املاک، از ایجاد حباب قیمتی جلوگیری می‌کند. نظارت بر شرکت‌های بزرگ املاک: مانند نظارت سختگیرانه بر شرکت‌هایی مثل Evergrande برای جلوگیری از بحران‌های مالی ناشی از بدهی‌های کلان. ۵. استفاده از سیاست‌های مالی انبساطی هوشمندانه سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و پروژه‌های کلان: دولت چین برای ایجاد رشد اقتصادی بدون افزایش تورم، بر سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیرساختی بزرگ مانند راه‌آهن، پل‌ها و شهرهای هوشمند تمرکز دارد. کاهش مالیات برای تولیدکنندگان: تا هزینه‌های تولید کاهش یابد و قیمت کالاها کنترل شود.

4 ماه پیش
رویه کلیشه‌ای و قدیمی دست بلند کردن برای پاسخ دادن به سوالات معلم، به گفته مسئولان مدرسه ناتینگهام شایر، بی فایده بوده و به همین دلیل منع شده است. مدیر مدرسه می‌گوید که هر بار همان دست‌های قبلی بالا می‌روند و بدین ترتیب دیگران به یادگیری تشویق نمی‌شوند. بدین ترتیب معلم خود انتخاب می‌کند که از کی سوال کند. به نظرتون ایجاد این منع در دانشگاه ها می تواند به ترغیب همه دانشجویان به یادگیری کمک کند؟
رویه کلیشه‌ای و قدیمی دست بلند کردن برای پاسخ دادن به سوالات معلم، به گفته مسئولان مدرسه ناتینگهام شایر، بی فایده بوده و به همین دلیل منع شده است. مدیر مدرسه می‌گوید که هر بار همان دست‌های قبلی بالا می‌روند و بدین ترتیب دیگران به یادگیری تشویق نمی‌شوند. بدین ترتیب معلم خود انتخاب می‌کند که از کی سوال کند. به نظرتون ایجاد این منع در دانشگاه ها می تواند به ترغیب همه دانشجویان به یادگیری کمک کند؟

این روش می‌تواند مزایا و معایبی داشته باشد، اما تأثیر آن به شیوه اجرا، فرهنگ آموزشی، و ویژگی‌های دانشجویان بستگی دارد. مزایای منع دست بلند کردن و انتخاب تصادفی دانشجویان: ترغیب همه دانشجویان به مشارکت: وقتی معلم یا استاد خودش انتخاب کند، حتی دانشجویان کم‌رو یا منفعل مجبور می‌شوند در بحث شرکت کنند. جلوگیری از سلطه دانشجویان فعال: در بسیاری از کلاس‌ها، فقط چند نفر همیشه مشارکت می‌کنند و دیگران منفعل می‌مانند. این روش باعث می‌شود همه درگیر شوند. تقویت مهارت‌های فکری در لحظه: دانشجویان می‌دانند که ممکن است هر لحظه انتخاب شوند، پس باید همیشه در جریان بحث باشند. ایجاد عدالت آموزشی: همه شانس برابری برای ارائه نظرات و یادگیری دارند، نه فقط افراد با اعتمادبه‌نفس بالا. معایب و چالش‌ها: افزایش اضطراب دانشجویان کم‌رو: برخی دانشجویان ممکن است از صحبت در جمع مضطرب شوند و این روش فشار روانی بر آن‌ها وارد کند. کاهش تعامل داوطلبانه: دانشجویانی که علاقه‌مند و پرانرژی هستند ممکن است انگیزه‌شان کاهش یابد، چون احساس می‌کنند دیگر اختیاری در مشارکت ندارند. نیاز به مدیریت قوی کلاس: استاد باید با دقت انتخاب کند تا عدالت رعایت شود و دانشجویان حس نکنند که به‌صورت ناعادلانه یا برای تحقیر انتخاب می‌شوند. تفاوت در سبک‌های یادگیری: برخی دانشجویان از طریق شنیدن یاد می‌گیرند و تمایل کمتری به صحبت کردن دارند. مجبور کردن همه به پاسخ دادن ممکن است برای آن‌ها مؤثر نباشد.

4 ماه پیش
جایگاه زنان در "عدالت ترمیمی" در وضعیت کنونی از دیدگاه حقوقی و قانون مدنی چگونه است؟

عدالت ترمیمی (Restorative Justice) به جای مجازات صرف، بر جبران خسارت، میانجی‌گری، و بازسازی روابط بین بزه‌دیده، بزهکار، و جامعه تمرکز دارد. در این میان، جایگاه زنان به‌عنوان بزه‌دیده، بزهکار، یا حتی میانجی‌گر در این سیستم، از دیدگاه حقوقی و قانون مدنی مورد بررسی قرار می‌گیرد. ۱. زنان به عنوان بزه‌دیده در عدالت ترمیمی حقوق قانونی زنان در فرآیندهای ترمیمی: در بسیاری از نظام‌های حقوقی، زنان بزه‌دیده، به‌ویژه در جرایمی مانند خشونت خانگی و تجاوز، می‌توانند به‌جای مسیر کیفری سنتی، در میانجی‌گری کیفری شرکت کنند. در قانون مجازات اسلامی ایران (ماده ۱۰۰ تا ۱۰۵)، گذشت شاکی خصوصی در برخی جرایم امکان‌پذیر است، که یکی از اصول عدالت ترمیمی محسوب می‌شود. با این حال، در جرایم جنسی و خشونت خانگی، استفاده از عدالت ترمیمی ممکن است چالش‌برانگیز باشد، زیرا امکان فشار بر زنان برای گذشت وجود دارد. چالش‌ها: ️ نبود حمایت‌های کافی از زنان در میانجی‌گری: در برخی موارد، ممکن است زنان تحت فشار اجتماعی یا خانوادگی مجبور به گذشت شوند. ️ عدم تناسب برخی جرایم با عدالت ترمیمی: در جرایم شدید مانند تجاوز، اجرای عدالت ترمیمی ممکن است موجب نادیده گرفتن حقوق بزه‌دیده شود. ۲. زنان به عنوان بزهکار در عدالت ترمیمی نقش عدالت ترمیمی در مجازات جایگزین برای زنان: در برخی نظام‌های حقوقی، برای زنان مجرم (به‌ویژه مادران)، مجازات‌های جایگزین حبس مانند خدمات عمومی، میانجی‌گری، و پرداخت خسارت در نظر گرفته می‌شود. در قانون مجازات اسلامی ایران (ماده ۶۴ تا ۸۷)، مجازات‌های جایگزین برای برخی از زنان (مجرمین کم‌خطر) در نظر گرفته شده است. در بسیاری از کشورها، زنان در زندان‌ها شرایط نامناسب‌تری دارند، بنابراین عدالت ترمیمی می‌تواند روشی مؤثر برای کاهش میزان زندانی شدن زنان باشد. چالش‌ها: ️ محدودیت در پذیرش مجازات‌های جایگزین: در برخی جرایم، همچنان نگاه کیفری غالب است و عدالت ترمیمی کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. ️ تبعیض‌های قانونی در برخورد با زنان مجرم: برخی قوانین، به‌ویژه در حوزه اخلاق عمومی، زنان را با مجازات‌های شدیدتری مواجه می‌کنند. ۳. زنان به عنوان میانجی‌گر در عدالت ترمیمی نقش زنان در میانجی‌گری و حل اختلافات: در بسیاری از کشورها، زنان نقش فعالی در میانجی‌گری دارند و در سیستم‌های قضاوت بومی (مانند شوراهای حل اختلاف) حضور دارند. در ایران، شوراهای حل اختلاف (ماده ۸۲ قانون آیین دادرسی کیفری) به‌عنوان یکی از نهادهای عدالت ترمیمی شناخته می‌شوند و زنان نیز در این شوراها حضور دارند. چالش‌ها: ️ محدودیت‌های فرهنگی در پذیرش زنان به‌عنوان میانجی‌گر: در برخی جوامع، مردان همچنان نقش اصلی در تصمیم‌گیری‌های کیفری و حل اختلافات دارند. ️ کمبود آموزش و حمایت از زنان در فرآیندهای میانجی‌گری: بسیاری از زنان به دلیل فقدان آموزش کافی در این زمینه مشارکت محدودی دارند.

4 ماه پیش
سلام دوستان من برای پایان نامه ارشدم احتیاج دارم ۳۰۰ نفر پرسشناممو پر کنن، تعداد سوالات خیلی کمه و آنلاینه. لطفا بهم کمک کنید?? این لینکشه https://survey.porsline.ir/s/BK2q5BJO ممنون میشم برای بقیه هم به اشتراک بزارید