Loading...

هر وعده که دادند به ما باد هوا بود هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود چوپانی این گله به گرگان بسپردند این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود ؟ رندان به چپاول سر این سفره نشستند اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!

خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ... اینها همه لالایی خواباندن ما بود ! ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود! ایرج میرزا


0

مست از خانه برون تاخته‌ای، یعنی چه؟ ناگهان پرده برانداخته‌ای، یعنی چه؟ زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب ... این چنین با همه درساخته‌ای، یعنی چه؟ شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای ... قدر این مرتبه نشناخته‌ای، یعنی چه؟ حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار، خانه از غیر نپرداخته‌ای، یعنی چه؟


1