Loading...

ابزار های مدیریت استراتژیک

گروه مدیریت

ابزار های مدیریت استراتژیک نویسنده : دکتر نورالدین جعفری هزارانی ISI 1705121003 IR6364587064880288 Researcher ID 0009-0687-7755 Dr.n.jafary@gmail.com چکیده مدیریت استراتژیک یکی از مهم‌ترین عناصر موفقیت سازمان‌ها است که به آن‌ها کمک می‌کند تا اهداف خود را با بهره‌وری بالا برآورده کنند. ابزار های مدیریت استراتژیک نیز ابزارهایی هستند که به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کنند تا فرآیند مدیریت استراتژیک را بهتر انجام دهند. در این مقاله، تعدادی از ابزارهای مدیریت استراتژیک را معرفی و توضیح می‌دهیم و نشان می‌دهیم که هر یک از آن‌ها چگونه به سازمان‌ها در تحلیل، تشکیل، اجرا و ارزیابی استراتژی‌های خود کمک می‌کنند. این ابزارها عبارتند از: تحلیل SWOT، ماتریس BCG، مدل پنج نیروی پورتر، مدل سه‌گانه پورتر، مدل زنجیره ارزش پورتر، مدل بالانس اسکورکارت، مدل OKR، مدل OGSM، مدل VRIO و مدل اسکنر. این مقاله با ارائه یک مثال کاربردی از هر ابزار، نحوه استفاده از آن‌ها را نشان می‌دهد و مزایا و معایب هر ابزار را بررسی می‌کند. در نهایت، این مقاله با ارائه چند پیشنهاد برای انتخاب و ترکیب ابزارهای مناسب با نوع و شرایط سازمان، به نتیجه‌گیری می‌رسد. کلمات کلیدی: مدیریت استراتژیک، ابزار های مدیریت استراتژیک، تحلیل SWOT، ماتریس BCG، مدل پنج نیروی پورتر، مدل سه‌گانه پورتر، مدل زنجیره ارزش پورتر، مدل بالانس اسکورکارت، مدل OKR، مدل OGSM، مدل VRIO، مدل اسکنر مقدمه مدیریت استراتژیک یک فرآیند مداوم و دینامیک است که شامل تعیین اهداف سازمان، تجزیه و تحلیل محیط خارجی و داخلی، تشکیل و انتخاب استراتژی‌های مناسب، اجرا و پیاده‌سازی استراتژی‌ها و ارزیابی و کنترل عملکرد استراتژیک است (دیوید، 1398). مدیریت استراتژیک به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با توجه به تغییرات محیطی و رقابتی، بتوانند برنامه‌های خود را بهبود بخشند و از فرصت‌ها استفاده کنند و از تهدیدها جلوگیری کنند. مدیریت استراتژیک همچنین به سازمان‌ها کمک می‌کند تا منابع و توانایی‌های خود را بهینه‌سازی کنند و ارزش افزوده بیشتری برای ذینفعان خود ایجاد کنند (ویلسون و جیلیگان، 1397). برای انجام فرآیند مدیریت استراتژیک، مدیران و تیم‌های استراتژیک نیاز به استفاده از ابزار های مدیریت استراتژیک دارند. ابزار های مدیریت استراتژیک ابزارهایی هستند که به صورت نرم‌افزاری، گرافیکی، مدلی یا روشی، به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کنند تا فرآیند مدیریت استراتژیک را بهتر انجام دهند. این ابزارها می‌توانند به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک کنند تا محیط خارجی و داخلی را تحلیل کنند، استراتژی‌های ممکن را شناسایی و ارزیابی کنند، استراتژی‌های منتخب را اجرا و پیاده‌سازی کنند و عملکرد استراتژیک را اندازه‌گیری و کنترل کنند (مینتزبرگ و لمپل، 1396). ابزار های مدیریت استراتژیک بسیار متنوع و زیاد هستند و هر یک از آن‌ها دارای مزایا و معایب خاص خود هستند. برای انتخاب و استفاده از ابزار های مدیریت استراتژیک، باید به نوع و شرایط سازمان، مرحله و موضوع مدیریت استراتژیک، هدف و نیاز مدیریت استراتژیک و منابع و زمان موجود توجه کرد (میرزایی، 1398). در این مقاله، چند ابزار مدیریت استراتژیک را معرفی و توضیح می‌دهیم و نشان می‌دهیم که هر یک از آن‌ها چگونه به سازمان‌ها در تحلیل، تشکیل، اجرا و ارزیابی استراتژی‌های خود کمک می‌کنند. بدنه اصلی در این بخش، به توضیح تعدادی از مهمترین ابزار های مدیریت استراتژیک که در بخش قبل معرفی شدند، می‌پردازیم. همچنین یک مثال کاربردی از هر ابزار را ارائه می‌دهیم و مزایا و معایب هر ابزار را بررسی می‌کنیم. تحلیل SWOT تحلیل SWOT یکی از معروف‌ترین و ساده‌ترین ابزارهای مدیریت استراتژیک است که به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی سازمان را شناسایی و ارزیابی کنند. تحلیل SWOT با استفاده از یک جدول چهار خانه‌ای انجام می‌شود که در هر خانه، یکی از عناصر SWOT (نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها) قرار می‌گیرد. نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان را نشان می‌دهند و مربوط به منابع، توانایی‌ها، فرهنگ، ساختار و عملکرد سازمان هستند. فرصت‌ها و تهدیدها خارجی سازمان را نشان می‌دهند و مربوط به محیط رقابتی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فناوری، حقوقی و اخلاقی هستند. تحلیل SWOT به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی را با یکدیگر مقایسه کنند و استراتژی‌هایی را تشکیل دهند که بر اساس تطابق یا عدم تطابق این عناصر با یکدیگر می‌توانند SO، ST، WO یا WT باشند. استراتژی‌های SO بر اساس تطابق نقاط قوت داخلی با فرصت‌های خارجی هستند و به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا از نقاط قوت خود برای بهره‌برداری از فرصت‌های موجود استفاده کنند. استراتژی‌های ST بر اساس تطابق نقاط قوت داخلی با تهدیدهای خارجی هستند و به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا از نقاط قوت خود برای مقابله با تهدیدهای مواجه استفاده کنند. استراتژی‌های WO بر اساس تطابق نقاط ضعف داخلی با فرصت‌های خارجی هستند و به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا از فرصت‌های موجود برای بهبود نقاط ضعف خود استفاده کنند. استراتژی‌های WT بر اساس تطابق نقاط ضعف داخلی با تهدیدهای خارجی هستند و به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا از راه‌هایی برای کاهش نقاط ضعف خود و جلوگیری از تهدیدهای مواجه استفاده کنند (کوتلر و کلر، 1399). برای نمونه، فرض کنید که یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی می‌خواهد تحلیل SWOT خود را انجام دهد. این شرکت می‌تواند نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی خود را به صورت زیر شناسایی کند: | نقاط قوت | نقاط ضعف | | :---: | :---: | | - دارای برند شناخته شده و مورد اعتماد مشتریان است | - دارای هزینه‌های بالای تولید و عملیاتی است | | - دارای تیم مهندسی و طراحی متخصص و خلاق است | - دارای بازاریابی و تبلیغات ضعیف است | | - دارای محصولات با کیفیت و متنوع است | - دارای سهم بازار کم و رشد آهسته است | | فرصت‌ها | تهدیدها | | :---: | :---: | | - افزایش تقاضا برای لوازم خانگی هوشمند و انرژی کارآمد | - افزایش رقابت از سوی شرکت‌های داخلی و خارجی | | - افزایش بازارهای جدید و جهانی برای لوازم خانگی | - افزایش قوانین و مقررات محیط زیستی و ایمنی | | - افزایش فناوری‌های نوین و نوآوری‌های محصولی | - افزایش حساسیت مشتریان به قیمت و کیفیت | با توجه به این جدول، این شرکت می‌تواند استراتژی‌های SO، ST، WO و WT خود را به صورت زیر تشکیل دهد: | استراتژی‌های SO | استراتژی‌های ST | | :---: | :---: | | - ایجاد و گسترش لوازم خانگی هوشمند و انرژی کارآمد با استفاده از تیم مهندسی و طراحی متخصص و خلاق | - ایجاد و حفظ اعتبار و وفاداری برند با استفاده از کیفیت و تنوع محصولات | | - ورود و توسعه بازارهای جدید و جهانی با استفاده از برند شناخته شده و مورد اعتماد مشتریان | - ایجاد و ارتقاء مزیت رقابتی با استفاده از فناوری‌های نوین و نوآوری‌های محصولی | | استراتژی‌های WO | استراتژی‌های WT | | :---: | :---: | | - کاهش هزینه‌های تولید و عملیاتی با استفاده از فرصت‌های انرژی کارآمد و بهینه‌سازی فرآیندها | - کاهش وابستگی به بازارهای محدود و رشد آهسته با استفاده از راه‌های جلوگیری از رقابت قیمتی و افزایش ارزش افزوده | | - افزایش بازاریابی و تبلیغات قوی و موثر با استفاده از فرصت‌های رسانه‌های اجتماعی و دیجیتال | - ایجاد و رعایت استانداردهای محیط زیستی و ایمنی با استفاده از راه‌های کاهش آلودگی و خطرات محصولات | مزایا و معایب تحلیل SWOT تحلیل SWOT دارای مزایا و معایب زیر است: مزایا: - ساده و سریع است و نیاز به داده‌ها و منابع پیچیده ندارد - قابل استفاده برای هر نوع سازمان، محصول، بازار یا موضوع است - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا یک دید کلی از وضعیت سازمان داشته باشند - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا استراتژی‌های مناسب با توجه به تطابق یا عدم تطابق نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی تشکیل دهند معایب: - مبتنی بر ارزیابی کیفی و ذهنی است و ممکن است دارای ابهام، تفسیر و انحراف باشد - ممکن است نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی را به صورت جداگانه و ایزوله در نظر بگیرد و ارتباط و تأثیر آن‌ها را نادیده بگیرد - ممکن است نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی را به صورت استاتیک و ثابت در نظر بگیرد و تغییرات محیطی و رقابتی را در نظر نگیرد - ممکن است به تشکیل استراتژی‌های جدید و خلاقانه کمک نکند و فقط بر اساس استراتژی‌های موجود و معمول عمل کند ماتریس BCG ماتریس BCG یکی از معروف‌ترین و مفیدترین ابزارهای مدیریت استراتژیک است که به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا محصولات یا واحدهای کسب و کار خود را بر اساس دو معیار سهم بازار و رشد بازار دسته‌بندی و ارزیابی کنند. ماتریس BCG با استفاده از یک نمودار دوبعدی انجام می‌شود که در آن محور افقی سهم بازار نسبی و محور عمودی رشد بازار را نشان می‌دهد. محصولات یا واحدهای کسب و کار بر اساس این دو معیار به چهار دسته تقسیم می‌شوند که عبارتند از: ستاره، گاو شیرده، سگ و سوال. ستاره‌ها محصولات یا واحدهای کسب و کاری هستند که دارای سهم بازار بالا و رشد بازار بالا هستند و به عنوان منبع درآمد و رشد آینده سازمان شناخته می‌شوند. گاو‌های شیرده محصولات یا واحدهای کسب و کاری هستند که دارای سهم بازار بالا و رشد بازار پایین هستند و به عنوان منبع درآمد و سود ثابت سازمان شناخته می‌شوند. سگ‌ها محصولات یا واحدهای کسب و کاری هستند که دارای سهم بازار پایین و رشد بازار پایین هستند و به عنوان منبع هزینه و ضرر سازمان شناخته می‌شوند. سوال‌ها محصولات یا واحدهای کسب و کاری هستند که دارای سهم بازار پایین و رشد بازار بالا هستند و به عنوان منبع ریسک و نامعلومی سازمان شناخته می‌شوند. ماتریس BCG به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا محصولات یا واحدهای کسب و کار خود را با توجه به موقعیت و جذابیت آن‌ها در ماتریس BCG، می کنند تا محصولات یا واحدهای کسب و کار خود را با توجه به موقعیت و جذابیت آن‌ها در ماتریس BCG، مدیریت کنند. مدیریت محصولات یا واحدهای کسب و کار با توجه به موقعیت آن‌ها در ماتریس BCG می‌تواند شامل چهار استراتژی باشد: سرمایه‌گذاری، حفظ، تخصیص منابع و خروج. سرمایه‌گذاری برای محصولات یا واحدهای کسب و کاری است که دارای پتانسیل رشد و سود بالا هستند و نیاز به سرمایه‌گذاری زیاد برای حفظ و افزایش سهم بازار دارند. حفظ برای محصولات یا واحدهای کسب و کاری است که دارای سود پایدار هستند و نیاز به سرمایه‌گذاری کم برای حفظ سهم بازار دارند. تخصیص منابع برای محصولات یا واحدهای کسب و کاری است که دارای ریسک و نامعلومی زیاد هستند و نیاز به تخصیص منابع بهینه برای افزایش یا کاهش سهم بازار دارند. خروج برای محصولات یا واحدهای کسب و کاری است که دارای سود و رشد کم هستند و نیاز به خروج از بازار یا فروش به رقبا دارند (آرمسترانگ و کاتلر، 1398). برای نمونه، فرض کنید که یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی می‌خواهد ماتریس BCG خود را انجام دهد. این شرکت می‌تواند محصولات خود را بر اساس دو معیار سهم بازار نسبی و رشد بازار به صورت زیر دسته‌بندی و ارزیابی کند: | سهم بازار نسبی | رشد بازار | | :---: | :---: | | یخچال: 0.8 | یخچال: 5% | | ماشین لباسشویی: 0.6 | ماشین لباسشویی: 10% | | ماکروفر: 0.4 | ماکروفر: 15% | | تلویزیون: 0.2 | تلویزیون: 20% | با توجه به این جدول، این شرکت می‌تواند محصولات خود را با توجه به موقعیت و جذابیت آن‌ها در ماتریس BCG، به صورت زیر مدیریت کند: | ستاره | گاو شیرده | سوال | سگ | | :---: | :---: | :---: | :---: | | تلویزیون | یخچال | ماکروفر | ماشین لباسشویی | | سرمایه‌گذاری برای افزایش سهم بازار | حفظ برای تولید سود | تخصیص منابع برای تبدیل به ستاره یا گاو شیرده | خروج از بازار یا فروش به رقبا | مزایا و معایب ماتریس BCG ماتریس BCG دارای مزایا و معایب زیر است: مزایا: - ساده و قابل فهم است و نیاز به داده‌ها و منابع پیچیده ندارد - قابل استفاده برای هر نوع سازمان، محصول، بازار یا موضوع است - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا محصولات یا واحدهای کسب و کار خود را با توجه به موقعیت و جذابیت آن‌ها در ماتریس BCG، مدیریت کنند - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا منابع و توانایی‌های خود را بهینه‌سازی کنند و ارزش افزوده بیشتری برای ذینفعان خود ایجاد کنند معایب: - مبتنی بر ارزیابی کمی و عددی است و ممکن است دارای خطا، دقت پایین و انحراف باشد. - ممکن است محصولات یا واحدهای کسب و کار را به صورت جداگانه و ایزوله در نظر بگیرد و ارتباط و تأثیر آن‌ها را نادیده بگیرد - ممکن است محصولات یا واحدهای کسب و کار را به صورت استاتیک و ثابت در نظر بگیرد و تغییرات محیطی و رقابتی را در نظر نگیرد - ممکن است به تشکیل استراتژی‌های جدید و خلاقانه کمک نکند و فقط بر اساس استراتژی‌های موجود و معمول عمل کند مدل پنج نیروی پورتر مدل پنج نیروی پورتر یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین ابزارهای مدیریت استراتژیک است که به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا محیط رقابتی و جذابیت صنعت یا بازار خود را تحلیل و ارزیابی کنند. مدل پنج نیروی پورتر با استفاده از یک نمودار پنج ضلعی انجام می‌شود که در آن پنج نیروی رقابتی که بر صنعت یا بازار تأثیر می‌گذارند، قرار می‌گیرند. این پنج نیرو عبارتند از: رقابت بین رقبای موجود، تهدید ورود تازه‌کاران، تهدید جایگزین‌ها، قدرت مشتریان‌ و قدرت تأمین‌کنندگان. رقابت بین رقبای موجود نشان می‌دهد که چقدر رقبا در صنعت یا بازار با یکدیگر رقابت می‌کنند و چقدر این رقابت بر سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار تأثیر می‌گذارد. تهدید ورود تازه‌کاران نشان می‌دهد که چقدر ورود شرکت‌های جدید به صنعت یا بازار ممکن و آسان است و چقدر این ورود بر سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار تأثیر می‌گذارد. تهدید جایگزین‌ها نشان می‌دهد که چقدر محصولات یا خدمات جایگزینی وجود دارند که می‌توانند نیازها و خواسته‌های مشتریان را برآورده کنند و چقدر این جایگزین‌ها بر سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار تأثیر می‌گذارند. قدرت مشتریان نشان می‌دهد که چقدر مشتریان قدرت و تأثیر بر روی قیمت‌گذاری، کیفیت، خدمات و شرایط صنعت یا بازار دارند و چقدر این قدرت بر سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار تأثیر می‌گذارد. قدرت تأمین‌کنندگان نشان می‌دهد که چقدر تأمین‌کنندگان قدرت و تأثیر بر روی قیمت‌گذاری، کیفیت، خدمات و شرایط صنعت یا بازار دارند و چقدر این قدرت بر سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار تأثیر می‌گذارد. مدل پنج نیروی پورتر به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا مزیت رقابتی خود را نسبت به رقبا شناسایی و ارزیابی کنند و استراتژی‌هایی را تشکیل دهند که بر اساس تقویت یا کاهش اثر پنج نیروی رقابتی باشند (پورتر، 1397). برای نمونه، فرض کنید که یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی می‌خواهد مدل پنج نیروی پورتر خود را انجام دهد. این شرکت می‌تواند پنج نیروی رقابتی که بر صنعت یا بازار لوازم خانگی تأثیر می‌گذارند، به صورت زیر تحلیل و ارزیابی کند: - رقابت بین رقبای موجود: رقابت بین رقبای موجود در صنعت یا بازار لوازم خانگی بسیار شدید و بالا است. این رقابت به دلیل وجود تعداد زیادی از شرکت‌های داخلی و خارجی، تفاوت کم در محصولات و خدمات، حساسیت بالا به قیمت و کیفیت، هزینه‌های بالای تبلیغات و توزیع و وفاداری کم مشتریان به برندها ایجاد می‌شود. این رقابت باعث کاهش سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار لوازم خانگی می‌شود. - تهدید ورود تازه‌کاران: تهدید ورود تازه‌کاران به صنعت یا بازار لوازم خانگی متوسط تا بالا است. این تهدید به دلیل وجود فرصت‌های رشد و سود بالا، تقاضای بالا و متنوع، نیاز به سرمایه‌گذاری کم و دسترسی آسان به منابع و تأمین‌کنندگان ایجاد می‌شود. این تهدید باعث افزایش رقابت و کاهش سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار لوازم خانگی می‌شود. - تهدید جایگزین‌ها: تهدید جایگزین‌ها برای صنعت یا بازار لوازم خانگی پایین تا متوسط است. این تهدید به دلیل وجود محصولات یا خدمات جایگزینی که می‌توانند نیازها و خواسته‌های مشتریان را برآورده کنند، مانند اجاره، تعمیر، استفاده از مراکز عمومی یا خرید دست دوم ایجاد می‌شود. این تهدید باعث کاهش تقاضا و سودآوری و جذابیت صنعت یا بازار لوازم خانگی می‌شود. - قدرت مشتریان: قدرت مشتریان در صنعت یا بازار لوازم خانگی بالا است. این قدرت به دلیل وجود تعداد زیادی از مشتریان، تفاوت کم در محصولات و خدمات، اطلاعات بالا و دسترسی آسان به رقبا، حساسیت بالا به قیمت و کیفیت و وفاداری کم به برندها ایجاد می‌شود. این قدرت باعث می‌شود که مشتریان و قدرت تأمین‌کنندگان. رقابت بین رقبای موجود نشان می‌دهد که چقدر رقبا در صنعت یا بازار با یکدیگر رقابت می‌کنند و چقدر سود و جذابیت صنعت یا بازار را کاهش می‌دهند. تهدید ورود تازه‌کاران نشان می‌دهد که چقدر ورود شرکت‌های جدید به صنعت یا بازار ممکن و آسان است و چقدر سود و جذابیت صنعت یا بازار را کاهش می‌دهد. تهدید جایگزین‌ها نشان می‌دهد که چقدر محصولات یا خدمات جایگزینی وجود دارند که می‌توانند نیازها و خواسته‌های مشتریان را بهتر یا ارزان‌تر برآورده کنند و چقدر سود و جذابیت صنعت یا بازار را کاهش می‌دهند. قدرت مشتریان نشان می‌دهد که چقدر مشتریان قدرت و تأثیر بر روی قیمت‌گذاری، کیفیت، ارزش افزوده و سود صنعت یا بازار دارند و چقدر سود و جذابیت صنعت یا بازار را کاهش می‌دهند. قدرت تأمین‌کنندگان نشان می‌دهد که چقدر تأمین‌کنندگان قدرت و تأثیر بر روی هزینه‌ها، کیفیت، تحویل و سود صنعت یا بازار دارند و چقدر سود و جذابیت صنعت یا بازار را کاهش می‌دهند. مدل پنج نیروی پورتر به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا نیروهای رقابتی را با توجه به شدت و اهمیت آن‌ها ارزیابی کنند و استراتژی‌هایی را تشکیل دهند که بر اساس کاهش تأثیر نیروهای منفی و افزایش تأثیر نیروهای مثبت باشند (پورتر، 1397). برای نمونه، فرض کنید که یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی می‌خواهد مدل پنج نیروی پورتر خود را انجام دهد. این شرکت می‌تواند نیروهای رقابتی را بر اساس شدت و اهمیت آن‌ها به صورت زیر ارزیابی کند: | نیرو | شدت | اهمیت | | :---: | :---: | :---: | | رقابت بین رقبای موجود | بالا | بالا | | تهدید ورود تازه‌کاران | متوسط | متوسط | | تهدید جایگزین‌ها | پایین | پایین | | قدرت مشتریان | بالا | بالا | | قدرت تأمین‌کنندگان | پایین | پایین | با توجه به این جدول، این شرکت می‌تواند استراتژی‌های خود را با توجه به کاهش تأثیر نیروهای منفی و افزایش تأثیر نیروهای مثبت، به صورت زیر تشکیل دهد: | استراتژی | هدف | | :---: | :---: | | افزایش کیفیت و تنوع محصولات | کاهش رقابت بین رقبای موجود و افزایش وفاداری مشتریان | | افزایش فناوری‌های نوین و نوآوری‌های محصولی | کاهش تهدید ورود تازه‌کاران و افزایش مزیت رقابتی | | افزایش ارزش افزوده و خدمات پس از فروش | کاهش تهدید جایگزین‌ها و افزایش رضایت مشتریان | | افزایش بازاریابی و تبلیغات قوی و موثر | کاهش قدرت مشتریان و افزایش جذابیت محصولات | | کاهش هزینه‌های تولید و عملیاتی | کاهش قدرت تأمین‌کنندگان و افزایش سود | مزایا و معایب مدل پنج نیروی پورتر مدل پنج نیروی پورتر دارای مزایا و معایب زیر است: مزایا: - کامل و جامع است و تمام جنبه‌های محیط رقابتی و جذابیت صنعت یا بازار را در نظر می‌گیرد - قابل استفاده برای هر نوع سازمان، محصول، بازار یا موضوع است - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا نیروهای رقابتی را با توجه به شدت و اهمیت آن‌ها ارزیابی کنند و استراتژی‌هایی را تشکیل دهند که بر اساس کاهش تأثیر نیروهای منفی و افزایش تأثیر نیروهای مثبت باشند - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا محیط رقابتی و جذابیت صنعت یا بازار را به صورت پویا و تکاملی در نظر بگیرند و به تغییرات محیطی و رقابتی واکنش نشان دهند معایب: - پیچیده و زمان‌بر است و نیاز به داده‌ها و منابع دقیق و موثق دارد - ممکن است محصولات یا واحدهای کسب و کار را به صورت جدا و ایزوله در نظر بگیرد و ارتباط و تأثیر آن‌ها را نادیده بگیرد - ممکن است محصولات یا واحدهای کسب و کار را به صورت یکنواخت و همسان در نظر بگیرد و تفاوت‌های محصولات یا واحدهای کسب و کار را در نظر نگیرد - ممکن است به تشکیل استراتژی‌های جدید و خلاقانه کمک نکند و فقط بر اساس استراتژی‌های موجود و معمول عمل کند مدل سه‌گانه پورتر مدل سه‌گانه پورتر یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین ابزارهای مدیریت استراتژیک است که به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا استراتژی‌های رقابتی خود را بر اساس سه رویکرد اصلی تعیین و انتخاب کنند. این سه رویکرد عبارتند از: هزینه پایین، تمایز و تمرکز. هزینه پایین برای شرکت‌هایی است که می‌خواهند با کاهش هزینه‌های تولید و عرضه محصولات یا خدمات خود، قیمت پایین‌تری نسبت به رقبا ارائه دهند و بازار بزرگ‌تری را به خود جذب کنند. تمایز برای شرکت‌هایی است که می‌خواهند با ایجاد و ارائه محصولات یا خدمات منحصر به فرد و با کیفیت بالا، ارزش افزوده بیشتری برای مشتریان خود ایجاد کنند و وفاداری بیشتری از آن‌ها بدست آورند. تمرکز برای شرکت‌هایی است که می‌خواهند با انتخاب یک بازار یا گروه مشتری خاص و ارائه محصولات یا خدمات متناسب با نیازها و خواسته‌های آن‌ها، تخصص و توانایی بیشتری در آن بازار یا گروه مشتری داشته باشند و رضایت بیشتری از آن‌ها کسب کنند. مدل سه‌گانه پورتر به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا استراتژی‌های رقابتی خود را با توجه به مزیت‌ها و محدودیت‌های هر رویکرد و با توجه به محیط رقابتی و جذابیت صنعت یا بازار، تعیین و انتخاب کنند (پورتر، 1396). برای نمونه، فرض کنید که یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی می‌خواهد مدل سه‌گانه پورتر خود را انجام دهد. این شرکت می‌تواند استراتژی‌های رقابتی خود را بر اساس سه رویکرد اصلی به صورت زیر تعیین و انتخاب کند: | هزینه پایین | تمایز | تمرکز | | :---: | :---: | :---: | | - ایجاد و ارائه محصولات یا خدمات با کیفیت متوسط و قیمت پایین | - ایجاد و ارائه محصولات یا خدمات با کیفیت بالا و قیمت بالا | | - کاهش هزینه‌های تولید و عملیاتی با استفاده از بهینه‌سازی فرآیندها و افزایش کارایی | - افزایش ارزش افزوده و خدمات پس از فروش با استفاده از فناوری‌های نوین و نوآوری‌های محصولی | | - جذب مشتریان حساس به قیمت و افزایش سهم بازار | - جذب مشتریان خاص و افزایش وفاداری مشتریان | | - مثال: شرکت ال جی | - مثال: شرکت سامسونگ | | - انتخاب یک بازار یا گروه مشتری خاص و ارائه محصولات یا خدمات متناسب با نیازها و خواسته‌های آن‌ها | - افزایش تخصص و توانایی در بازار یا گروه مشتری انتخاب شده | - جذب مشتریان وابسته و افزایش رضایت مشتریان | - مثال: شرکت دایسون | مزایا و معایب مدل سه‌گانه پورتر مدل سه‌گانه پورتر دارای مزایا و معایب زیر است: مزایا: - ساده و قابل فهم است و نیاز به داده‌ها و منابع پیچیده ندارد - قابل استفاده برای هر نوع سازمان، محصول، بازار یا موضوع است - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا استراتژی‌های رقابتی خود را بر اساس سه رویکرد اصلی تعیین و انتخاب کنند - به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا مزیت‌ها و محدودیت‌های هر رویکرد و با توجه به محیط رقابتی و جذابیت صنعت یا بازار را در نظر بگیرند معایب: - مبتنی بر ارزیابی کیفی و ذهنی است و ممکن است دارای ابهام، تفسیر و انحراف باشد - ممکن است محصولات یا واحدهای کسب و کار را به صورت یکنواخت و همسان در نظر بگیرد و تفاوت‌های محصولات یا واحدهای کسب و کار را در نظر نگیرد - ممکن است به تشکیل استراتژی‌های جدید و خلاقانه کمک نکند و فقط بر اساس استراتژی‌های موجود و معمول عمل کند مدل زنجیره ارزش پورتر مدل زنجیره ارزش پورتر یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین ابزارهای مدیریت استراتژیک است که به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا فرآیندهای اصلی و حمایتی سازمان را شناسایی و ارزیابی کنند و راه‌هایی را برای افزایش ارزش افزوده و کاهش هزینه‌ها پیدا کنند. مدل زنجیره ارزش پورتر با استفاده از یک نمودار زنجیره‌ای انجام می‌شود که در آن فرآیندهای اصلی و حمایتی سازمان قرار می‌گیرند. فرآیندهای اصلی شامل پنج فعالیت هستند که عبارتند از: ورودی‌های درونی، تولید، خروجی‌های بیرونی، بازاریابی و فروش و خدمات پس از فروش. فرآیندهای حمایتی شامل چهار فعالیت هستند که عبارتند از: تأمین منابع، توسعه فناوری، مدیریت منابع انسانی و زیرساخت‌های سازمانی. مدل زنجیره ارزش پورتر به مدیران و تیم‌های استراتژیک کمک می‌کند تا فرآیندهای اصلی و حمایتی سازمان را با توجه به سهم و تأثیر آن‌ها در ایجاد ارزش افزوده و کاهش هزینه‌ها ارزیابی کنند و راه‌هایی را برای بهبود و بهینه‌سازی آن‌ها پیدا کنند (پورتر، 1395). برای نمونه، فرض کنید که یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی می‌خواهد مدل زنجیره ارزش پورتر خود را انجام دهد. این شرکت می‌تواند فرآیندهای اصلی و حمایتی خود را بر اساس سهم و تأثیر آن‌ها در ایجاد ارزش افزوده و کاهش هزینه‌ها به صورت زیر شناسایی و ارزیابی کند: | فرآیندهای اصلی | سهم و تأثیر در ایجاد ارزش افزوده | سهم و تأثیر در کاهش هزینه‌ها | | :---: | :---: | :---: | | ورودی‌های درونی | متوسط | بالا | | تولید | بالا | بالا | | خروجی‌های بیرونی | پایین | متوسط | | بازاریابی و فروش | بالا | پایین | | خدمات پس از فروش | بالا | پایین | | فرآیندهای حمایتی | سهم و تأثیر در ایجاد ارزش افزوده | سهم و تأثیر در کاهش هزینه‌ها | | :---: | :---: | :---: | | تأمین منابع | متوسط | بالا | | توسعه فناوری | بالا | متوسط | | مدیریت..... مقاله کامل را در پایگاه علمی جهاد دانشگاهی، سیویلیکا، علم نت وسایر سایت های معتبر علمی دانلود کنید. 3 ماه پیش

برای ارسال پاسخ شوید.
رشته ها و جمعیت گروه مدیریت
Loading...