Loading...

به نظرتون اگر سعدی یا حافظ یا شاعران نامی امروز بودند وضعیت فعلی جامعه رو چجوری می سراییدند؟

اگر ایران بجز ویران‌سرا نیست، من این ویران‌سرا را دوست دارم. اگر تاریخ ما افسانه رنگ است، من این افسانه‌ها دوست دارم. نوای نای ما گر جانگداز است، من این نای و نوا را دوست دارم. اگر آب و هوایش دلنشین نیست، من این آب و هوا را دوست دارم. به شوق خار صحراهای خشکش، من این فرسوده‌پا را دوست دارم. من این دلکش زمین را خواهم از جان، من این روشن سما را دوست دارم. حسین بختیاری


5

وطن ویرانه از یار است یا أغیار یا هر دو؟ مصیبت از مسلمان‌هاست یا کفار؟ هر دو. همه داد وطن‌خواهی زنند، اما نمی‌دانم وطن‌خواهی به گفتار است یا کردار؟ هر دو. وطن را فتنه‌ی مسندنشینان داد بر دشمن، و یا این مردم بی‌دانش بازار؟ هر دو. کمند بندگی بر گردن بیچارگان محکم، ز بند سُبحه شد یا رشته‌ی زُنّار؟ هر دو. وکیل از خدمت ملت تغافل می‌کند عمدا، و یا باشد وزیر از مملکت بیزار؟ هر دو. وکیلان و وزیرانند خائن، فاش می‌گویم. اگر در زیر تیغم یا به روی دار، یا هر دو. أبوألقاسم لاهوتی


4

وطن یعنی همه آب و همه خاک وطن یعنی همه عشق و همه پاک به گاه شیرخواری، گاهواره به روز و درد پیری، عین چاره وطن یعنی هویت، اصل، ریشه سرآغاز و سرانجام همیشه وطن یعنی محبت، مهربانی نثار هر که دانی و ندانی وطن یعنی نگاه هموطن، دوست هر آنجایی که دانی هموطن اوست وطن یعنی غم همسایه خوردن وطن یعنی دل همسایه بردن وطن یعنی همه سازندگی‌ها رهایی از تمام بندگی‌ها بریدن، دست غیر از گردن نفت صلای صبح ملی کردن نفت وطن یعنی دلی از عشق لبریز گره باف ظریف فرش تبریز وطن یعنی هنر، یعنی سپاهان حریر دستباف فرش کاشان وطن یعنی کتیبه در دل سنگ تمدن، دین، هنر، تاریخ، فرهنگ وطن یعنی همه نیک و بهنجار چه پندار و چه گفتار و چه کردار وطن یعنی شب رحمت، شب قدر شب جوشن، شب روشن، شب بدر وطن یعنی لگام و زین و مهمیز سواران قِران و رخش و شبدیز وطن یعنی دو دست از جان کشیدن به تنگستان و دشتستان رسیدن زمین شستن ز استبداد و از کین به خون گرم در گرمابه فین وطن یعنی اذان عشق گفتن وطن یعنی غبار از عشق رُفتن نماز خون به خونین شهر خواندن مهاجم را ز خرمشهر راندن سپاه جان به خوزستان کشیدن شهادت را به جان ارزان خریدن وطن یعنی هدف یعنی شهامت وطن یعنی شرف یعنی شهادت وطن یعنی شهید، آزاده، جانباز شلمچه، پاوه، سوسنگرد، اهواز وطن یعنی شکوه سرفرازی وطن یعنی ز عالم بی نیازی وطن یعنی گذشته، حال، فردا تمام سهم یک ملت ز دنیا وطن یعنی چه آباد و چه ویران وطن یعنی همین جا، یعنی ایران علیرضا شجاع‌پور


6

نحقیق کنید چرا دیگر بعد از سال1501 میلادی دیگر نه حافظی،نه سعدی،نه رازی و نه خیامی پیدا نشد. #ایران گرامی


1

البته ما شاهد حضور سعدی و حافظهای زنده امروز هستیم و اشعارشان هم که نمی از دریا هستند را دکتر نوروزی آوردند و البته در 500 سال اخیر شاعران بنام، وزین و معروف زیادی از جمله شهریار، فرخی یزدی، نیمای نو آور، پروین، اقبال، رهی، سهراب، اخوان ثالث و ... هنرنمائی کردند. چشمه غنی شعر و شعور ایرانی مستمر جوشان باد.


2