پایدار و سربلند باشید

مدار فرمان:همانگونه که از نامش معلوم است بوسیله المانهای مختلف همچون شستی،چراغ سیگنال،سنسورها،و دیگر المانهای فرمان پذیر و قابل برنامه پذیر ،به ایجاد ، اعمال سیگنالها و دستورات به قسمتهای مختلف می پردازد. مدار قدرت:یا به عبارتی قسمت Power مدار ماست که کارش رساندن جریان و ولتاژ به موتورها(ترانسها،الکترموتورها و...) می باشد.

موفق باشی

برای کسی چون من که هم سالها با مدار منطقی(برق) سروکار داشته ام و چند سالی است که به علوم انسانی روی آورده ام.بسیار سهل می دانم که در نگاهی سطحی میتوان جواب گزینه ای به سوال مطرح شده(از طرف شما دوست گرامی) داد. اما برای دسترسی به یک جواب کارآمد باید هر کدام را در جایگاه خود به تحلیل نشست.اگر بخواهم سخن کوتاه کنم که ملال آور نشود،این دو گزینه مانند دو دایره می مانند که هم پوشانی بسیاری با همدیگر دارند؛و حذف هرکدام خلاء جبران ناپذیری ایجاد خواهد کرد.

سیامک حرف شما کاملا درسته،نظر کلییر که آورده شده در سه سطح قابل تحلیل هست،متن محور،معنا محور و مخاطب محور. حالا این هیچ در دو زمینه دیگر هم قابلیت تحلیل رو داره،علوم مهندسی که شما گفتی که اشتباه غیر قابل انکار هستش.ولی اشتباه در علوم تجربی خون ریز نیست.ولی اگر اشتباه در نظریه های علوم انسانی رخ بده فاجعه و تاسف انگیز خواهد شد. خنده دار اینجاست من کتابی از این نویسنده نخوانده بودم،ولی از این جمله ای که آیدا گذاشته بود،متوجه انگیزشی بودن جمله شدم. (پس نظر من دراینجا به پایان رسید)

- در علوم تجربی و فنی باید اگر قرار است یک ساعت کار کنی،که مشکلی را برطرف شود،به نظر من 40دقیقه اش به مسئله فکر کنی بهتر است،که تجهیز و ابزاری خراب نشود و با بهینه سازی نقص برطرف گردد. - در علوم انسانی ما هیچ راهی جز تمرین نداریم،و اگر اقدامات را شبیه سازی و مهندسی کنیم،کار دشواری نیست.اگر کار انجام شده واکنش نباشد،بلکه از روی اندیشه و تصمیم اقدامی صورت گیرد،نتیجه بهتری بدست خواهد آمد.

اگر میخواهید قوی باشید،از تنهایی لذت ببرید.

نحقیق کنید چرا دیگر بعد از سال1501 میلادی دیگر نه حافظی،نه سعدی،نه رازی و نه خیامی پیدا نشد. #ایران گرامی