Loading...

امام محمّد بن علی الجواد قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛ حضرت محمّد بن علی الجواد (ع) فرمودند: مُؤمِن نیازمند سه خصلت است: توفیق از خدا، واعظی از خود و پذیرش کسانی که او را نصیحت می کنند!

منابع و ماخذ معتبر: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد۷۵، صفحه۳۵۸.


2

نیاز حقیقی انسان مومن: 1.توفیق الهی 2.واعظ درونی 3.نصیحت پذیری


2

شرح حدیث: انسان همواره نیازمند موعظه و پند است. موعظه و پند، غذای معنوی و ملکوتی است که باطن و روح انسان را پرورش می دهد و زمینه سعادت و خوشبختی را در دنیا و آخرت فراهم می کند. پند پذیری، اخلاق صالحان است، پند پذیری؛ یعنی این که انسان از هر حادثه، جریان و گفتار مناسبی عبرت بگیرد و آن تجربه را به کار بندد. «پند پذیری»، مردی شراب خوار، عیاش و غافل چون «بشر حافی» را به گردونة دین، معرفت، عرفان، و توبه واقعی کشانید و او را تبدیل به یکی از صالحان کرد. فضیل عیاض که مردی راهزن، دزد و مجرم بود، با پند و اندرز به مقام والای انسانیت و اوج عرفان عملی رسید. سدیدالدین حمصی، نخود فروشی از اهل ری بود که در اثر گوش شنوا داشتن در سن پنجاه سالگی به مدرسة علوم اسلامی رفت و تبدیل به عالمی فرهیخته، و فقیهی بزرگ، و نویسنده ای توانا گردید. همچنین سکاکی که چاقوسازی بی سواد، غریب و ناشناخته بود، نصیحت پذیری موجب شد تا به ادیبی بزرگ، و لغت شناسی کم نظیر تبدیل شود. پند پذیری، کافر را مسلمان، مسلمان را مؤمن، بی خبر را آگاه، جاهل را عالم، متوقف را متحرک، مجرم را تواب و بی هنر را هنرمند می نماید! حضرت جواد الائمه علیه السلام در روایتی بسیار مهم می فرمایند: المُؤْمِنُ یحْتاجُ إلی تَوْفِیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفْسِهِ، وَ قَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُهُ»؛ مؤمن به توفیقی از جانب خدا، و پند دهنده ای از درونش، و پذیرش پند و نصیحت از کسی که او را پند می دهد، نیازمند است...!


1

شرح تفصیلی حدیث: 1_ توفیق الهی: «توفیق» زمانی حاصل می شود که تمامی اسباب و عوامل برای رسیدن به هدف و تأمین خواسته ها (اگرچه خواسته ها فانی یا باقی باشد!) فراهم و هماهنگ باشند؛ توفیق دهنده ی اصلی خالق هستی است! با توجه به آیه 11 سوره هود، که می فرماید: قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ. ترجمه: گفت: «ای قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا می‌توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمی‌خواهم چیزی که شما را از آن باز می‌دارم؛ خود مرتکب شوم! من جز اصلاح - تا آنجا که توانایی دارم - نمی‌خواهم! و توفیق من، جز به خالق نیست! بر او توکّل کردم؛ و به سوی او بازمی‌گردم! انسان بیش از آن که به فکر و نیروی خودش تکیه داشته باشد، به توفیق الهی و سبب سازی پروردگار کافی؛ نیاز دارد، زیرا تمامی اسباب و عوامل در سیطره قدرت اوست...! چرا که خالق همه چیز اوست...! 2_ واعظ درونی: عقل سلیم و وجدان، یک چراغ باطنی است که خوبی ها و بدی ها را به انسان نشان می دهد و اگر خلاف و بی خردی کرد، او را ملامت می کند. در روایات است: کسی که از درون خود، واعظ و پند دهنده ای نداشته باشد، اندرزهای دیگران چندان سودی به او نمی رساند؛ بیداری فطرت و فعال بودن وجدان، نقش عمده ای در اصلاح شخص و بازداشتن او از جرم، محرمات، پلیدی و گناه دارد...!


1

نتیجه گیری: 1_ از خداوند قادر و عظیم، توفیق بطلبیم، 2_ چراغ وجدان و عقل و خرد را در نفس خود روشن نگاه داریم، 3_ پند و نصیحت صالحان را به گوش جان بشنویم و با عقل سلیم بپذیریم..!


1