ساکتی را گفتن تو چرا حرف نداری در دهن؟ گفتا که بیداد می‌کند سکوت معناگرا من گفتا چرا لبریز شده اما تو ساکت مانده ای؟ گفتا که ساکت مانده ام تیزی به دهانم کشند اگه چه فریاد بزنم راه تنفس از کجا پیدا کنم گفتاسرانجام تا کجاخاموشی را به دوش کشی؟ گفتم خدا قسمت کند یک بنده ازجان بگذرد نفخی دمد بانگی زند