Loading...

بگذار سر به سينه من تا كه بشنوی آهنگ اشتياق دلی دردمند را شايد كه پيش ازين نپسندی به كار عشق آزار اين رميده سر در كمند را بگذار سر به سينه من تا بگويمت اندوه چيست عشق كدامست غم كجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان عمری است در هوای تو از آشيان جداست دلتنگم آن چنان كه اگر ببينمت به كام

خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت شايد كه جاودانه بمانی كنار من ای نازنين كه هيچ وفا نيست با منت تو آسمان آبی آرام و روشنی من چون كبوتری كه پرم در هوای تو يك شب ستاره های ترا دانه چين كنم با اشك شرم خويش بريزم به پای تو بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب بيمار خنده های توام بيشتر بخند خورشيد آرزوی منی گرم تر بتاب #فریدون_مشیری


0