هرکه او ارزان خرد ارزان دهد گوهری طفلی به قرصی نان دهد غرق عشقی‌ام که غرقست اندرین عشق­ های اولین و آخرین مجملش گفتم نکردم زان بیان ورنه هم افهام سوزد هم زبان

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد